کسب و کاری نوپا با اشتغال آفرینی در شهرستان دلیجان

داستانِ کارآفرینِ پــیگــیر و پــرتلاش

در حال حاضر 10 نفر بصورت مستقیم و 3 نفر بصورت غیرمستقیم اشتغال به کار داریم . هر روز برای اشتغال به کار مراجعه کننده دارم ولی متأسفانه آن سرمایه‌ای که برای توسعه کار و اشتغال‌زایی بیشتر نیاز دارم را نداریم.

سهیلا زارعی در شهر مشهد به دنیا آمد و ساکن شهر دلیجان است. او یک‌سال پیش با یک هفته آموزش در اراک، کار پستایی‎سازی کفش و صندل را شروع می‌کند. در پارکینگ خانه با یک عدد چرخ شروع به کار می‌کند تا اینکه از طریق بسیج سازندگی سپاه ناحیه دلیجان و کمیته امداد مبلغی وام دریافت می‌کند و کسب و کارش را گسترش می‌دهد. او بعد از یکسال از گذشت شروع به کار 13 نفر اشتغال‌زایی داشته است.

مهاجرت از مشهد
به واسطه شغل پدرم آمدیم دلیجان، در واقع دلیجان نانوایی سنگک کلاً نداشته است عمویم که به دلیجان می‌آید چون شغلش نانوایی سنگک بوده است یک نانوایی در دلیجان می‌زند و باز پدرم را تشویق می‌کند و پدرم می‌آید اینجا. خیلی بچه بودم که آمدیم نزدیک 25 سال است که ساکن دلیجان شدیم.

دلیجان

شروع ماجرا


در مدرسه دیپلم حسابداری گرفتم. از آن‌جایی که به خیاطی علاقه داشتم و گواهی مهارتش را رفتم در فنی و حرفه‌ای گرفتم. چون دوخت لباس را دوست نداشتم ترجیح دادم از دوستم که در اراک کارگاه پستایی دوزی داشت یاد بگیرم. یک هفته رفتم آموزش دیدم. وقتی برگشتم با 3 میلیون تومان سرمایه کار را شروع کردم. یک عدد چرخ خریدم و یک کارگاه کوچکی را راه‌اندازی کردم. پارکینگ خانه‌مان شد کارگاه کوچک من.

با کمیته امداد آشنا شدم و وقتی رفتم؛ گفتم حمایتم کنید تا بتوانم کارگاهم را گسترش بدهم تا چند نیروی خانم دیگر را هم بتوانم استخدام کنم و مشغول به کار بشوند. کمیته استقبال کرد و قول حمایت داد.
تا اینکه به یک مشکلی خوردم سر پروانه کسب و یکسری مشکلات دیگر. چون قول حمایت کمیته امداد اجرایی نشد ، به بسیج سازندگی مراجعه کردم و مشکلاتم را با کارشناسان بسیج سازندگی مطرح کردم. آنها نیز با جدیت پیگیری کردند و کمک کردند تا توانستم بالاخره وام را دریافت کنم. تجهیزات کارگاهم را بیشتر کردم؛ ولی آمدند کارگاهم را از آن پارکینگ انتقال دادند به یک منطقه دیگر از شهر. منطقه‌ای که قشر کارگر زیاد دارد. خانم‌هایشان استقبال می‌کردند برای کار. تصمیم گرفتم کار و حرفه‌ای را شروع می‌کنم که فقط ارتباطم با خانم‌ها باشد. بیش از 10 نفر نیروی خانم دارد برایم کار می‌کند. خیلی افتخار بزرگی است خیلی دوست دارم از هم جنس خودم هستند و متقابلا درکشان برای من بهتر است. با هیئت امنای مسجد محل صحبت کردم. گوشه‌ای از حسینیه را گرفتم و ماهیانه یک مبلغی بابت کمک هزینه به مسجد پرداخت می‌کنم.

کارآفرینی

آموزش؛ توسعه برکت
شاخه‌ای که می‌توانم کار بکنم در شهرستان هیچ مربی ندارد و من مربی استادیار فنی و حرفه‌ای سازمان فنی حرفه‌ای دلیجان شدم. بعد از اینکه بچه‌ها دوره آموزشی‌شان کامل می‌شود، معرفی‌شان می‌کنم به فنی و حرفه‌ای و در واقع گواهی مهارت کسب می‌کنند.
در حال حاضر سه نفر از مددجویان کمیته امداد را هم به عنوان راهبر شغلی حمایت می‌کنم. از طریق بسیج سازندگی و کمیته امداد معرفی شدند تا به آن‌ها آموزش ‌دهم. وام خوداشتغالی دریافت کردند و بعد از یک مدت کوتاهی که توی کارگاه  باشند که دیگر خودشان کامل استادکار بشوند توی خانه می‌توانند فعالیت داشته باشند، من از نظر کار می‌توانم حمایت‌تشان کنم و در خانه که فعالیت داشته باشند می‌توانند یک منبع درآمدی داشته باشند.

اشتغال‌زایی
در حال حاضر 10 نفر بصورت مستقیم و 3 نفر بصورت غیرمستقیم اشتغال به کار داریم و تعدادی از آن‌ها خیاط و تعدادی نیروی کار ساده هستند. هر روز برای اشتغال به کار مراجعه کننده دارم ولی متأسفانه آن سرمایه‌ای که برای توسعه کار و اشتغال‌زایی بیشتر نیاز دارم را نداریم.


بازار فروش
کاری را که انتخاب کردم تنها حسن و خوبی که دارد این است که راه پیشرفت و گسترش و توسعه‌ زیادی دارد. در مرحله اول فقط دوخت رویه چرم دوزی‌اش را انجام می‌دهم، می‌گویم که اگر حمایت بشوم و سرمایه‌ای داشته باشم و تجهیزاتش را بخرم می‌توانم مرحله دوم دوخت کفی کار را انجام بدهم و از همه مهم‌تر می‌توانم یک نمایشگاه یا یک غرفه یا یک فروشگاهی را در شهر داشته باشم و محصولاتی را که تولید می‌کنم به فروش برسانم. در حال حاضر  پیمان‌کار یک شرکت هستم. یعنی ماهیانه به طور مثال 10 هزار کار از شرکت بصورت بُرش خورده تحویل می‌گیرم و با دوختش که تکمیل می‌شود، برای مرحله دوم در شرکت و فروش هم برای شرکت است. که به این صورت سود زیادی نصیب من نمی‌شود. چون شرکت می‌آید سالیانه سی درصد دستمزد دوخت را افزایش می‌دهد؛ ولی باتوجه به وضعیت تورم اقتصادی، نخی که سال گذشته 25 یا 30 هزار تومان می‌خریدم، امسال به 85 هزار تومان رسیده. یعنی مواد مصرفی من چند درصد افزایش قیمت داشته است ولی دستمزد دریافتی من از شرکت سالیانه سی درصد افزایش قیمت دارد. من اگر تجهیزاتم کامل بشود و صفر تا صد کارم را خودم انجام بدهم و فروش محصولات تولیدی را خودم داشته باشم، مسلماً سودم بیشتر می‌شود و به نرخ روز کارم را می‌فروشم.

آینده روشن و نور امید
از خوبی کارم این است که راه پیشرفت و توسعه‌اش زیاد است و دلیجان شهری است که چنین تولیدی ندارد. من اولین نفری هستم که این کار را آوردم در این شهر و استقبال خوبی هم شده است. حتی در کنار کارگاه خودم یکسری مشتری‌ها هم هستند که برای‌شان بصورت سفارشی کار می‌آورم. و می‌توانیم در کنار آن یک اشتغال زایی دیگری داشته باشیم.

توسعه بازار، از مهمترین اصول کسب و کار
در حیطه بازاریابی چند سال کار کردم و قدرت فروشم خیلی بالاست. می‌دانم که اگر کار را توسعه بدهیم و فروشگاهی در کنار کارگاه داشته باشم، هم از لحاظ قیمت و هم از نظر اعتماد خریدار و ضمانت کار بسیار بهتراست و همین یکی از نکاتی است که باعث افزایش تقاضا می‌شود.

میزان تولید ماهانه؛ بین 15 تا 20 هزار
بالغ بر 40-50 نمونه محصول با کدهای مختلف تولید می‌کنیم. بچگانه، زنانه و مردانه هست. با توجه به نوع کار، قیمت‌ها فرق می‌کند و طبعاً دستمزد نیروها هم متفاوت است. و البته تیراژ کارشان هم فرق می‌کند. بستگی دارد شرکت چه کاری را سفارش داده باشد، چه کاری برش خورده باشد و تحویل من داده باشد که من انجامش بدهم. با همه این تفاسیر بین 15 تا 20 هزار جفت خروجی داریم.

کارآفرینی

حمایت؛ نیاز همیشگی کارآفرینی
بسیج سازندگی شهرستان یا حتی کمیته امداد خیلی حمایتم کردند تا الان یکسری موانعی سر راهم بوده است که برایم برداشته‌اند. امیدوارم بیشتر حمایت بشوم تا کار را گسترش بدهم و بتوانم واقعا یک کارآفرین موفق بشوم. اصلا جلوی پایم را نگاه نمی‌کنم. سعی می‌کنم دوردست‌تر را نگاه کنم و زمانی هم که کار را شروع کردم خیلی سختی کار را کشیدم.

حتی از سوزنی که برای چرخم باید بخرم_چون این کار توی شهرستان نیست_ مجبورم بروم یک شهر دیگر خرید کنم. حتی کوچک‌ترین ابزاری که نیازمند داشته باشم، باید بروم یک شهر دیگر.

گاهی من واقعا فکر می‌کنم که یک کفش فولادی پوشیدم و دارم موانع را رد می‌کنم. امیدوارم.